سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پرنده ها (شنبه 86/2/1 ساعت 8:33 عصر)
پرنده روی سیم برق


سوال :
ده تا پرنده نشسته بودند روی سیم برق . یه شکارچی میاد یه
تیر میزنه به یکیشون. چند تا پرنده روی سیم باقی میمونند ؟




جواب :

بستگی به ملیت پرنده ها داره :

آمریکایی : پرنده دومی شیش لولش درمیاره یه فحش ناموسی میده و شکارچی رو میکشه و باقی پرنده ها لیوان مشروبشون رو میخورند و سری تکون میدند

چینی : سه تا از پرنده ها فرار میکنن و در یک گوشه خودشون تولید انبوه پرنده راه میندازن و شیش تای باقیمانده در یک چشم بهم زدن توسط هنرهای رزمی شکارچی رو به شیش قسمت مساوی تقسیم میکنند.

انگلیسی : یکی از پرنده ها خودشو میزنه به زخمی بودن و میندازه رو زمین و خودشو خیلی مظلوم نشون میده و بعد بقیه پرنده ها از فرصت استفاده میکنن میرن به زن شکارچی میگن که شکارچی مذبور دارای سه همسر و تعداد نامتنابهی بچه است، در نهایت پس از چند روز شکارچی توسط زنش و در خواب به قتل میرسه

عرب : پرنده دوم تا هفتم از ترس شلوارشون زرد میشه و پس از چند لحظه سکته میکنن میمیرن، دو تای باقیمونده سریع میرن پولاشونو ورمیدارن میرن خودشون یه تیر برق میخرن و تا آخر عمر بدون ترس بالاش زندگی میکنن

اسپانیایی : پرنده دوم گیتار دستش میگیره و حواس شکارچی رو پرت میکنه ، سومی و چارمی میرن گاو همسایه رو صدا میکنن و پنجمی یه پارچه قرمز آویزوون میکنه روی شلوار شکارچی و گاو میزنه یارو رو لت وپار میکنه و در نهایت پنج تای باقیمانده کلاهاشونو میندازن هوا و میگن : هووولی

ایرانی : ابتدا نیم ساعت میگذره و هیچکس نه متوجه افتادن رفیقشون میشه و نه اصلاً صدای گلوله رو میشنوه چون همشون داشتن راجع به قسمت اخر نرگس بحث میکردند.... بعد دو تاشون میرن زیر جسد پرنده رو میگیرن سریعاً مراسم سوم و هفتم باشکوهی براش میگیرن و براش مقبره بزرگی میسازن و بعد از یکی دو ماه میگن که بیایید فکری کنیم که دیگه شکارچی ما رو نزنه و بعد از دو سال جلسات پیاپی به این نتیجه میرسن که اصلاً شکارچی مقصر نبوده و تقصیر انگلیسیها بوده که دوستشون تیر خورده چون در همون لحظه در یکصد کیلومتری اونجا یک انگلیسی داشته دماغشو پاک میکرده... بنابراین یک شب شکارچی رو دعوت میکنن خونشون و براش سوپ پرنده درست میکنن و از اینکه دوستشون در مسیر گلوله او بوده ازش معذرت میخوان و قول میدن هر هفته یکی از خودشون رو برای شکار شخصاً خدمت شکارچی برسه... حتماً میپرسید که شکارچی تو اون نیم ساعت اولیه داشته چیکار میکرده... حدستون کاملاً درسته ... چون حادثه مذکور در ایران رخ میداد تفنگ بعد از اولین شلیک منفجر میشه و طرف در این مدت داشته تلاش میکرده با موبایلش که آنتن نمیداد با اورژانس تماس بگیره بیان سراغش که بعد از نیم ساعت موفق میشه تماس بگیره ولی آمبولانس دیر میاد و شکارچی ما هسته هاشو از دست میده...!!!





درد دل (شنبه 86/2/1 ساعت 8:33 عصر)

***درد دل دختر با مامانش*** 

 

 

دختری با مادرش در رختخواب

درددل می کرد با چشمی پر آب

گفت:مادر حالم اصلا خوب نیست

زندگی از بهر من مطلوب نیست

گو چه خاکی را بریزم بر سرم؟

روی دستت باد کردم مادرم!

سن من از بیست وشش افزون شد

دل میان سینه غرق خون شد

هیچ کس مجنون این لیلا نشد

شوهری از بهر من پیدا نشد

غم میان سینه شد انباشته

بوی ترشی خانه را برداشته!

مادرش چون حرف دختش را شنفت

خنده بر لب آمدش آهسته گفت:

دخترم بخت تو هم وا می شود

غنچه ی عشقت شکوفا می شود

غصه ها را از وجودت دور کن

این همه شوهر یکی را تور کن!

گفت دختر مادر محبوب من!

ای رفیق مهربان و خوب من!

گفته ام با دوستانم بارها

من بدم می آید از این کارها

در خیابان یا میان کوچه ها

سر به زیر و با وقارم هر کجا

کی نگاهی می کنم بر یک پسر

مغز یابو خورده ام یا مغز خر!؟

غیر از آن روزی که گشتم همسفر

با سعیدویاسر وایضا صفر

با سه تاشان رفته بودم سینما

بگذریم از مابقی ماجرا!

یک سری هم صحبت صادق شدم

او خرم کرد آخرش عاشق شدم

یک دو ماهی یار من بود و پرید

قلب من از عشق او خیری ندید

مصطفای حاج علی اصغر شله

یک زمانی عاشق من شد،بله

بعد جعفر یار من عباس بود

البته وسواسی وحساس بود

بعد ازآن وسواسی پر ادعا

شد رفیقم خان داداش المیرا

بعد او هم عاشق مانی شدم

بعد مانی عاشق هانی شدم

بعدهانی عاشق نادر شدم

بعد نادر عاشق ناصر شدم

مادرش آمد میان حرف او

گفت: ساکت شو دگر ای فتنه جو!

گرچه من هم در زمان دختری

روز و شب بودم به فکر شوهری

لیک جز آن که تو را باشد پدر

دل نمی دادم به هرکس اینقدر

خاک عالم بر سرت ،خیلی بدی

واقعا که پوز مادر را زدی





دخترا (شنبه 86/2/1 ساعت 8:33 عصر)

بیچاره دخترا

 

 

اگه خوشگل باشن می گن عجب جیگریه!

 

اگه زشت باشن می گن کی اینو میگیره!

 

اگه تپل باشن می گن چه گوشتیه!

 

اگه لاغر باشن می گن چه مردنیه!

 

اگه مودبانه حرف بزنن می گن چه لفظ قلم حرف می زنه!

 

اگه رک و راست باشن می گن چه بی حیاست!

 

اگه یه خورده فکر کنن می گن چقدر ناز می کنه!

 

اگه سریع جواب بدن می گن منتظر بود!

 

اگه تند راه برن می گن داره می ره سر قرار!

 

اگه آروم راه برن می گن اومده بیرون دور بزنه ول بگرده!

 

اگه با تلفن کارتی حرف بزنن می گن با دوست پسرشه!

 

اگه خواستگارو رد کنه می گن یکی رو زیر سر داره!

 

اگه حرف شوهرو پیش بکشه می گن سر و گوشش می جنبه

 

! اگه به خودش برسه می گن دلش شوهر می خواد , می خواد جلب توجه کنه

 

اگه............چکار کنه بمیره خوبه؟





ایا میدانید؟ (شنبه 86/2/1 ساعت 8:33 عصر)
آیا می دانستید که ... ؟؟؟

 
سنگین ترین حشره
سوسک های موسوم به جالوت بومی مناطق استوایی با وزنی بین ?? تا ??? گرم ، سنگین ترین حشره در جهان محسوب می شوند . طول نر این حشره تا ?? سانتیمتر می رسد.
قدیمی ترین بدن سالم مانده
در سپتامبر ???? در یکی از یخچال های طبیعی در مرز مشترک اتریش - ایتالیا بدن حفظ شده و سالم مانده انسانی کشف شد که دانشمندان قدمت آن را به ???? سال قبل از میلاد برآورد می کنند.
مرغوب ترین پارچه
پارچه ای موسوم به ویکیونا که توسط کارخانه ژاپنی در شهر اوزاکا بافته و تهیه می شود متری یک میلیون ین ژاپن ( ???? پوند انگلیس ) از ژانویه ???? به فروش می رسد.
مهلک ترین زهر
مهلک ترین زهر ساخته بشر ، TCDD است که در سال 1872 کشف شد. این سم کشنده ، 150000 برابر موثرتر از سیانور است.
دیر گداز ترین ماده
دیرگدازترین ماده ، ترکیب کارییدنانتالم است که نقطه ذوب آن 3.990 درجه سانتیگراد است.
بزرگترین شکوفه
گل زنبق رنگارنگ که به صورت انگلی زندگی می کند و بوی بسیار زننده ای نیز دارد ، در بین گل ها دارای بزرگترین شکوفه است. اندازه این شکوفه ها 91 سانتیمتر و ضخامت آنها 1.9 سانتیمتر و وزنشان 7 کیلوگرم است.
بزرگترین کیسه دار
در میان کیسه داران ، کانگوروی قرمز بومی جنوب و شرق استرالیا ، بزرگترین آنهاست. نر بالغ این جانور 213 سانتیمتر قد و 79 کیلوگرم وزن دارد. چنانچه این جانور را از نوک بینی تا انتهای دم اندازه بگیری ، طولی برابر 290 سانتیمتر دارد.
عریض ترین پل
پل 502.2 متری سیدنی ( هاربربریچ ) در استرالیا که عرض آن 48 متر است عریض ترین پل در جهان به شمار می آید. این پل که در 19 مارس 1932 افتتاح شد دارای 8 خط اتومبیل رو و یک خط ویژه موتور سیکلت و دوچرخه و یک خط عابر پیاده است.
بلندترین مجتمع آپارتمانی
مجتمع آپارتمانی ( لیک پوئینت تاورز ) در شیکاگو که 70 طبقه و 197 متر ارتفاع دارد ، بلندترین مجتمع آپارتمانی در جهان محسوب می شود.
سریع ترین ضربه زنی
رکورد ضربه زدن به توپ پینگ پونگ در مدت زمان 60 ثانیه 173 ضربه است. دو بازیکن انگلیسی در سال 1993 با تبادل توپ بین یکدیگر در دو طرف میز بازی به این رکورد دست یافتند.




زن زلیلا (شنبه 86/2/1 ساعت 8:33 عصر)
الهی به مردان در خانه ات ... ... ... ... ... ... ... به آن زن ذلیلان فرزانه ات
به آنان که با امر روحی فداک ... ... ... ... ... ... نشینند و سبزی نمایند پاک
به آنان که از بیخ و بن زی ذیند ... ... ... ... ... ... شب و روز با امر زن می زیند
به آنان که مرعوب مادر زنند ... ... ... ... ... ... .. ز اخلاق نیکوش دم می زنند
به آن شیر مردان با پیش بند ... ... ... ... ... .. ... که در ظرف شستن به تاب و تبند
به آنان که در بچه داری تکند ... ... ... ... ... ... ... یلان عوض کردن پوشکند
به آنان که بی امر و اذن عیال ... ... ... ... ... ... ... نیاید در از جیبشان یک ریال
به آنان که با ذوق و شوق تمام ... ... ... ... ... ... به مادر زن خود بگویند: مام
به آنان که دارند با افتخار ... ... ... ... ... ... ... ... نشان ایزو نه، زی ذی نه هزار
به آنان که دامن رفو می کنند ... ... ... ... ... ... ... ز بعد رفویش اتو می کنند
به آنان که در گیر سوزن نخند ... ... ... ... ... ... ... گرفتار پخت و پز مطبخند
به آنان قرمه سبزی پزان قدر ... ... ... ... ... ... ... به آن مادران به ظاهر پدر
الهی به آه دل زن ذلیل ... ... ... ... ... ... ... ... به آن اشک چشمان ممد سبیل
به تن های مردان که از لنگه کفش ... ... ... ... ... چو جیغ عیالاتشان شد بنفش
که ما را بر این عهد کن استوار ... ... ... ... ... ... ... از این زن ذلیلی مکن برکنار
به زی ذی جماعت نما لطف خاص ... ... ... ... ... ... نفرما از این یوغ ما را خلاص




کوکب (شنبه 86/2/1 ساعت 8:33 عصر)

داستان جدید کوکب خانم

کوکب خانم، مادر عـباس، زن پاکیزه و با سـلیقه‌ای بود. او سـطل شـیر را همیشــه درجای خنک نگه میداشـت. روی سطـل پارچه‌ای می‌انداخت تا گرد و خاک بر آن نشـیند و پاکیزه بماند. کوکب خانم هر روز از شیر چیزی درسـت میکــرد. گاهی به آن مایه پنــیر میزد و پـنیر درسـت میکرد. گاهی مایه ماسـت میزد و ماسـت می‌بسـت . گاهی از ماسـت کره میگرفـت.

اما یازده ســال پیش وقـتی اسـم عـباس و مادرش در قرعه کشـی گرین‌کارت دراومـد و به لوس‌آنجـلس آمدند،‌ همه چیز به کلی عوض شــد. کوکب خانوم که حالا دوسـت‌های آمریکائی‌اش «KOKI JOON» صـداش میزنن!‌‌، هنوز که هنوزه زن باسـلیقه‌ای است.

هیچ لباسی نمیخــره مگر اینکه مارکش DKNY، Dolce، Versace، Prada و یا Gucci باشــه! دیگه هم از سـطل مطل و این چیزا خـبری نیسـت. این روزها هروقـت KoKi Joon شـیر و ماسـت وخاویار و پینات باتر و پیتــزا میخـواد، یا کاتولوک‌اش رو از روی اینترنت سـفارش میده براش بفـرسـتن، یا زنگ میزنه که براش «دلی وری» کنن!

صـبح تا شب هم جلوی تلویزیون نشـسـته و Remote به دسـت،‌ مثل نردبون، از کانال 1 میره بالا تا کانال 153 و برمیگرده پائین، و غـر میزنه که: «مرده شــور برده‌ها همش تبلیغ پخـش میکـنن!!»...

از دیروز هم با عـباس قهـر کرده که همه در و همـسایه‌ها SUV دارن، تو چـرا برای من از این تویوتا کریسیـدا‌ها گرفـتی که هرکی تو سـرش بزنی یکی داره؟!

خودمونیم ها : چی بودیم چی شــدیم!





درد دل (شنبه 86/2/1 ساعت 8:33 عصر)

***درد دل دختر با مامانش*** 

 

 

دختری با مادرش در رختخواب

درددل می کرد با چشمی پر آب

گفت:مادر حالم اصلا خوب نیست

زندگی از بهر من مطلوب نیست

گو چه خاکی را بریزم بر سرم؟

روی دستت باد کردم مادرم!

سن من از بیست وشش افزون شد

دل میان سینه غرق خون شد

هیچ کس مجنون این لیلا نشد

شوهری از بهر من پیدا نشد

غم میان سینه شد انباشته

بوی ترشی خانه را برداشته!

مادرش چون حرف دختش را شنفت

خنده بر لب آمدش آهسته گفت:

دخترم بخت تو هم وا می شود

غنچه ی عشقت شکوفا می شود

غصه ها را از وجودت دور کن

این همه شوهر یکی را تور کن!

گفت دختر مادر محبوب من!

ای رفیق مهربان و خوب من!

گفته ام با دوستانم بارها

من بدم می آید از این کارها

در خیابان یا میان کوچه ها

سر به زیر و با وقارم هر کجا

کی نگاهی می کنم بر یک پسر

مغز یابو خورده ام یا مغز خر!؟

غیر از آن روزی که گشتم همسفر

با سعیدویاسر وایضا صفر

با سه تاشان رفته بودم سینما

بگذریم از مابقی ماجرا!

یک سری هم صحبت صادق شدم

او خرم کرد آخرش عاشق شدم

یک دو ماهی یار من بود و پرید

قلب من از عشق او خیری ندید

مصطفای حاج علی اصغر شله

یک زمانی عاشق من شد،بله

بعد جعفر یار من عباس بود

البته وسواسی وحساس بود

بعد ازآن وسواسی پر ادعا

شد رفیقم خان داداش المیرا

بعد او هم عاشق مانی شدم

بعد مانی عاشق هانی شدم

بعدهانی عاشق نادر شدم

بعد نادر عاشق ناصر شدم

مادرش آمد میان حرف او

گفت: ساکت شو دگر ای فتنه جو!

گرچه من هم در زمان دختری

روز و شب بودم به فکر شوهری

لیک جز آن که تو را باشد پدر

دل نمی دادم به هرکس اینقدر

خاک عالم بر سرت ،خیلی بدی

واقعا که پوز مادر را زدی





دخترا (شنبه 86/2/1 ساعت 8:33 عصر)

بیچاره دخترا

 

 

اگه خوشگل باشن می گن عجب جیگریه!

 

اگه زشت باشن می گن کی اینو میگیره!

 

اگه تپل باشن می گن چه گوشتیه!

 

اگه لاغر باشن می گن چه مردنیه!

 

اگه مودبانه حرف بزنن می گن چه لفظ قلم حرف می زنه!

 

اگه رک و راست باشن می گن چه بی حیاست!

 

اگه یه خورده فکر کنن می گن چقدر ناز می کنه!

 

اگه سریع جواب بدن می گن منتظر بود!

 

اگه تند راه برن می گن داره می ره سر قرار!

 

اگه آروم راه برن می گن اومده بیرون دور بزنه ول بگرده!

 

اگه با تلفن کارتی حرف بزنن می گن با دوست پسرشه!

 

اگه خواستگارو رد کنه می گن یکی رو زیر سر داره!

 

اگه حرف شوهرو پیش بکشه می گن سر و گوشش می جنبه

 

! اگه به خودش برسه می گن دلش شوهر می خواد , می خواد جلب توجه کنه

 

اگه............چکار کنه بمیره خوبه؟





کوکب (شنبه 86/2/1 ساعت 8:33 عصر)

داستان جدید کوکب خانم

کوکب خانم، مادر عـباس، زن پاکیزه و با سـلیقه‌ای بود. او سـطل شـیر را همیشــه درجای خنک نگه میداشـت. روی سطـل پارچه‌ای می‌انداخت تا گرد و خاک بر آن نشـیند و پاکیزه بماند. کوکب خانم هر روز از شیر چیزی درسـت میکــرد. گاهی به آن مایه پنــیر میزد و پـنیر درسـت میکرد. گاهی مایه ماسـت میزد و ماسـت می‌بسـت . گاهی از ماسـت کره میگرفـت.

اما یازده ســال پیش وقـتی اسـم عـباس و مادرش در قرعه کشـی گرین‌کارت دراومـد و به لوس‌آنجـلس آمدند،‌ همه چیز به کلی عوض شــد. کوکب خانوم که حالا دوسـت‌های آمریکائی‌اش «KOKI JOON» صـداش میزنن!‌‌، هنوز که هنوزه زن باسـلیقه‌ای است.

هیچ لباسی نمیخــره مگر اینکه مارکش DKNY، Dolce، Versace، Prada و یا Gucci باشــه! دیگه هم از سـطل مطل و این چیزا خـبری نیسـت. این روزها هروقـت KoKi Joon شـیر و ماسـت وخاویار و پینات باتر و پیتــزا میخـواد، یا کاتولوک‌اش رو از روی اینترنت سـفارش میده براش بفـرسـتن، یا زنگ میزنه که براش «دلی وری» کنن!

صـبح تا شب هم جلوی تلویزیون نشـسـته و Remote به دسـت،‌ مثل نردبون، از کانال 1 میره بالا تا کانال 153 و برمیگرده پائین، و غـر میزنه که: «مرده شــور برده‌ها همش تبلیغ پخـش میکـنن!!»...

از دیروز هم با عـباس قهـر کرده که همه در و همـسایه‌ها SUV دارن، تو چـرا برای من از این تویوتا کریسیـدا‌ها گرفـتی که هرکی تو سـرش بزنی یکی داره؟!

خودمونیم ها : چی بودیم چی شــدیم!





ایا میدانید؟ (شنبه 86/2/1 ساعت 8:33 عصر)
آیا می دانستید که ... ؟؟؟

 
سنگین ترین حشره
سوسک های موسوم به جالوت بومی مناطق استوایی با وزنی بین ?? تا ??? گرم ، سنگین ترین حشره در جهان محسوب می شوند . طول نر این حشره تا ?? سانتیمتر می رسد.
قدیمی ترین بدن سالم مانده
در سپتامبر ???? در یکی از یخچال های طبیعی در مرز مشترک اتریش - ایتالیا بدن حفظ شده و سالم مانده انسانی کشف شد که دانشمندان قدمت آن را به ???? سال قبل از میلاد برآورد می کنند.
مرغوب ترین پارچه
پارچه ای موسوم به ویکیونا که توسط کارخانه ژاپنی در شهر اوزاکا بافته و تهیه می شود متری یک میلیون ین ژاپن ( ???? پوند انگلیس ) از ژانویه ???? به فروش می رسد.
مهلک ترین زهر
مهلک ترین زهر ساخته بشر ، TCDD است که در سال 1872 کشف شد. این سم کشنده ، 150000 برابر موثرتر از سیانور است.
دیر گداز ترین ماده
دیرگدازترین ماده ، ترکیب کارییدنانتالم است که نقطه ذوب آن 3.990 درجه سانتیگراد است.
بزرگترین شکوفه
گل زنبق رنگارنگ که به صورت انگلی زندگی می کند و بوی بسیار زننده ای نیز دارد ، در بین گل ها دارای بزرگترین شکوفه است. اندازه این شکوفه ها 91 سانتیمتر و ضخامت آنها 1.9 سانتیمتر و وزنشان 7 کیلوگرم است.
بزرگترین کیسه دار
در میان کیسه داران ، کانگوروی قرمز بومی جنوب و شرق استرالیا ، بزرگترین آنهاست. نر بالغ این جانور 213 سانتیمتر قد و 79 کیلوگرم وزن دارد. چنانچه این جانور را از نوک بینی تا انتهای دم اندازه بگیری ، طولی برابر 290 سانتیمتر دارد.
عریض ترین پل
پل 502.2 متری سیدنی ( هاربربریچ ) در استرالیا که عرض آن 48 متر است عریض ترین پل در جهان به شمار می آید. این پل که در 19 مارس 1932 افتتاح شد دارای 8 خط اتومبیل رو و یک خط ویژه موتور سیکلت و دوچرخه و یک خط عابر پیاده است.
بلندترین مجتمع آپارتمانی
مجتمع آپارتمانی ( لیک پوئینت تاورز ) در شیکاگو که 70 طبقه و 197 متر ارتفاع دارد ، بلندترین مجتمع آپارتمانی در جهان محسوب می شود.
سریع ترین ضربه زنی
رکورد ضربه زدن به توپ پینگ پونگ در مدت زمان 60 ثانیه 173 ضربه است. دو بازیکن انگلیسی در سال 1993 با تبادل توپ بین یکدیگر در دو طرف میز بازی به این رکورد دست یافتند.




   1   2      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ ?
 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 3 بازدید
    بازدید دیروز: 0
    کل بازدیدها: 6175 بازدید
  • درباره من
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •